به طرف گفتند چرا سیگار می کشی؟
گفت چون ناراحتم
گفتند چرا ناراحتی؟
گفت چون سیگار می کشم!
به طرف گفتند چرا سیگار می کشی؟
گفت چون ناراحتم
گفتند چرا ناراحتی؟
گفت چون سیگار می کشم!
میدونم خدا مربی من در دنیا و مالک کل ملکوت هستش
اما واقعا این علم به عمل منجر نمیشه !
مثلا بجای نماز شب همون موقع میرم هزاران کار میکنم ، بازی و فیلم و کلی کار دیگه
اما سمت نماز شب نمیرم!
مشکل من چیه واقعا؟
از این نبرد درونی ام خسته شده ام
بخش ششم
گام دوم : نگاهی به آینده بیندازید و نقش هایی که میخواهید داشته باشید را بررسی کنید
بعضی از نقشهای شما از حال حاضر، همان نقشهایی هستند که می خواهید در آینده خود بازی کنید، مانند «مادر» یا «معلم (شغل فعلی شما)».
قصد وعظ ندارم.
فقط الان یه اتفاق تعریف میکنم.اگر تونستید برداشتتون رو توی نظرات بگید
الان داشتم نماز ظهر رو میخوندم. بعدش تسبیحات رو گفتم در حالی که توی فکر سلف بودم که کی برم بهتره ؟!
بعدش به دلم افتاد چندتایی استغفرالله و الهی العفو بگم
یهو به خودم اومدم دیدم توی فکر اینم که استخر دانشگاه اگر بدون رزرو بری متصدی اش چه خواهد کرد.یا اینکه قراره سانس هاش تا کی همین قیمت بمونه !
فکر کن خدا که از لفظ و سخن من و از ته قلب من خبر داره با اون الهی العفو ها چه خواهد کرد؟ واقعا گناهانم را خواهد بخشید ؟!
اول این فیلم رو ببینید
بعدش بگم که آقایونی که مدام به سپاه گیر دادن
و لطفا برن خونه هاشون و صنعت خودروسازی رو بدن دست سپاه و بچه بسیجیا
انگار سپاه و ارتش ما میتونن خیلی بهتر از اونا عملکرد داشته باشند
والا
بخش پنجم
ماجرای من و رفیقم ... (قضاوت با شما ! )
بذارید یه مثال بزنم که این نوع برنامه ریزی چه تاثیری در عدم هدر رفت عمر ما دارد.
به رفیقم گفتم
- چرا وقت گذاشتی مقاله ISI نوشتی؟! و دو تا ثبت اختراع داری؟ میخوای بری خارج؟
- نه !
- میخوای استاد دانشگاه بشی ؟
- نه !
-پس چی؟
-میخوام برم تهران توی یه شرکت کار کنم .
(این در حالیه که بارها گفته که نرم افزار های رشتشونو مسلط نیست !)
- بجای پیگیری های اداری اونا اگر نرم افزار های رشته ات رو یاد می گرفتی بهتر نبود؟
- شاید ...
- پس چرا این ها رو انجام دادی؟
- بالاخره شاید یه روزی بدردم بخورن !
آره . ولی چون در راستای هدفش نیست . بنظر من که کار درستی نکرده. و اگر کاری در راستای هدفش می کرد مطمئنا جایگاه و حقوق بهتری در انتظارش بود.البته پز اینکه مقاله ISI دارم رو دادن هم کم چیزی نیست! اما بالاخره اگه کسی منو بخاطر رتبه دوم کشوری جشنواره خوارزمیم استخدام کرد.اونو هم خواهند کرد !!!!
خلاصه این نوع برنامه ریزی کمک میکنه به این مشکلات دچار نشوید. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
بخش 4
از دیروز که بخش های قبلی رو نوشتم . خودم هم شروع کردم ، یک دفتر و قلم برداشتم و خواستم نقش هایم برا بنویسم.اما واقعا کار ساده ای نبود.
پس کارهایی که لحظه به لحظه می کردم رو می نوشتم
مثلا :
نوشتم
رفتن به سلف غذاخوری = من مشتری سلف هستم / برنامه ریزی : باید بموقع (حداکثر تا دو روز قبل که سیستم بسته نشده ، غذا رو رزرو بکنم – باید در ساعاتی که سلف غذا پخش می کند وقتم قدری آزاد کنم و الا گرسنه خواهم ماند (مثلا ساعت توزیع ناهار از 12 تا 14 است بعد از اون دیگه بری هم بهت غذا نمیدن)
و کارهای دیگه.
مثلا نوشتم :
مشاهده سریال
بخش 3
گام اول برای برنامه ریزی
اول باید ببینیم ما چه کسی هستیم ؟! البته منظورم خودشناسی عمیق نیست ! صرفا باید نقش خودمان را در صحنه ی تئاتر زندگی ، بدرستی بشناسیم.
مثلا مواردی مانند
بخش 2
از ویژگی های اساسی زندگی ، متغییر بودن آن است. آری ، دائما در حال تغییر است و این گاهی باعث سرگردانی ما می شود.اولویت هایمان را دیگر نمی توانیم تشخیص بدهیم و برای رفع این مشکل ، می توانیم شروع کنیم به برنامه ریزی برای زندگی مان
از نکات مثبت برنامه ریزی زندگی این است که می تواند به بدنه ی زندگی شما اسکلت بدهد ، طوری که همه چیز سر جای خودش قرار بگیرد.در عین این که شرایط در حال تغییر و شما در حال رشد کردن هستید اما اسلوب زندگیتان مشخص خواهد شد .
برای شروع به نوشتن برنامه زندگیتان با ما همراه باشید
آموزش نحوه صحیح برنامه ریزی برای زندگی
از این پس در چند قسمت برای شما عزیزان مطالبی مفید در باره نحوه برنامه ریزی کاربردی در زندگی ، ترجمه و منتشر خواهد شد
در صورت تمایل از آگاهی از بروزرسانی مطالب وبلاگ
در کانال تلگرامی
https://telegram.me/abolfazl_sajadi
عضو شوید