مهندس سید ابوالفضل سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک، مطلبی بباموزیم

مهندس سید ابوالفضل سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک، مطلبی بباموزیم

مهندس سید ابوالفضل سجادی

درست میشه ، خیالت راحت
تا خدا هست ، زندگی باید کرد ...

۲۴ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۱۷آبان

به همه بزرگواران توصیه می‌کنم وقتی دانلود کردند حتما بخونند چون:

۱. تعداد صفحاتش خیلی کم حدود ۵۰صفحه و در هر صفحه کلمات مختصری بکار گرفته شده

۲. ساده و روان نوشته شده

۳. از آیات و قرآن به عنوان منابع دسته اول استفاده شده ولی خالی از نظریات صحیحِ علوم تجربی نیست

۴. همه ما با نوجوانان سر و کار داریم، این جزوه کمک می‌کنه ارتباطمون درست‌تر باشه و به هم احترام بگذاریم...


لینک دانلود


برگرفته شده از ensaftalab.blog.ir


ابوالفضل سجادی
۱۶آبان

دل که آشفته روى تو نباشد دل نیست

آنکه دیوانه حال تو نشد عاقل نیست

هستى عاشق دلباخته از باده تواست

بجز این هستیم از عمر دگر حاصل نیست

عشق روى تو در این بادیه افکند مرا

ابوالفضل سجادی
۰۹آبان

khomeini

روح الله خمینی (ره)

 

من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان ،به این ذخیره های عظیم الهی وبه این گلهای معطر ونوشکفته جهان اسلام سفارش میکنم که قدر وقیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی وعملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید 


ابوالفضل سجادی
۰۴شهریور

نماز خوب ... برای خودت

مادرم سالها قبل نذر کرده بود که اگر خدا بیماری اش را ( سینوزیت شدید بحدی که همیشه باید کلاه ضخیمی می پوشید ) شفاء بدهد

هر سال شب ولادت امام هادی (علیه السلام ) در یکی از مساجد شیرینی پخش کند.

الحمدلله شفاء یافت و تا حد زیادی بهبود یافت

امشب هم الحمدلله علی رغم تمام مسائل ، موفق شدیم تا به نذر ، وفا کنیم

در حین هر دو نمازم ذهنم مشغول این بود که چجوری شیرینی ها رو پخش کنم و حول مسئله پخش کردن شیرینی ها بین آقایان که بر عهده من بود مدام حواسم پرت می شد.

اعصابم خورد بود.

بعد از پخش شیرینی ها یک راست اومدم خونه رفتم توی اتاق و دوباره اومدم نمازامو بخونم ( بجاش نماز قضاء نیت کردم تا یک نماز قضاء مغرب و یک عشاء بخونم تا هم از بار نماز قضاء هام کم بشه هم یک نماز عین آدم بخونم. )

با وسطش داداشم اومد حواسمو به صد چیز پرت کرد البته نه از روی عمد . اما باعث حواس پرتی ام شد

در رکوع به فکر فرو رفتم که ای خدا چرا نمیتوانم نماز با توجهی بخوانم.داشت اشکم در میومد که یهو به ذهنم اومد که (( میخوای نماز خوب برای رضای دلت بخونی و چون خودت دوست داری نماز خوبی بخوانی می خواهی ، یا برای اینکه خدا خواسته ؟! ))

پوکیدم !

دیگه تحمل هضم این عبارت رو نداشتم.

نماز عشاء رو بیخیال شدم و اومدم و شروع کردم به نوشتن مطلبی که هم اکنون دارید مطالعه می کنید.

برام دعا کنید از گمراهی ها و تاریکی ها نجات پیدا کنم

بهتون مطالعه ی کتاب «ذهن نا آرام» رو پیشنهاد می کنم

 

با آرزوی سلامتی برای همه ی شما عزیزان

سید

ابوالفضل سجادی