مهندس سید ابوالفضل سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک، مطلبی بباموزیم

مهندس سید ابوالفضل سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک، مطلبی بباموزیم

مهندس سید ابوالفضل سجادی

درست میشه ، خیالت راحت
تا خدا هست ، زندگی باید کرد ...

ابوالفضل سجادی

متولد 26 شهریور 1375

 

تازه به دنیا اومده بودم.

داخل یک شهر بزرگ و شلوغ که البته دل های مردمش مهربون بود.

چیز زیادی از اون روزا یادم نیست.اما یادمه خوشحال بودم که اومدم تا تجارتی کنم و دست پر به خانه ام بر گردم

آخه بقول پسر عمو ، حافظ

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد در این دیر خراب آبادم

گذشت و گذشت ، اوایلش خوب بود همه هم رو دوست داشتیم . به خونه بابابزرگ میرفتیم چون میگفتیم اون باعث برکته ، مهربونه ، اصلا بابابزرگ خودش یک دنیا مفهوم داشت برامون ، دوران تحصیلات اول و دوم و سوم دبستان رو در مدرسه شهید غیور اصلی در منظقه آزادشهر مشهد و چهارم و پنجم رو در مدرسه امام حسین علیه السلام گذروندم.

یادمه برای مدرسه راهنمایی باید امتحان ورودی میدادم،براش خونده بودم.آماده بودم.اما روز امتحان خواب موندم ، پدرم جوری نارحت بود که انگار قراره نمکی بشم! والا ... میگفت ثبت نام مدارس خوب مشهد که تموم شده و این آزمون رو دیر برگذار کردن و مجبوری دیگه هر مدرسه ای که جا داشت بری.حتی در بدترین جای شهر (حق داشت ، تنها پسرش بودم و دوست داشت با آدمای مودب بگردم ، درس بخونم و به جایی برسم ، که البته آرزوی همه ی پدر مادر هاست ، هرچند بروز ندهند یا شرایط برآورده کردنش رو دنیا و جامعه براشون پیش نیاره ) خلاصه مدتی بعد فهمیدیم مدرسه امام رضا که کلا خوابشم نمیدیدم اونجا قبول بشم هنوز آزمون ورودیشو برگزار نکرده ! خب با نا امیدی ثبت نام کردم (سطح اون مدرسه خیلی بالا بود ، از همه نظر ) اما خدا خواست و کل دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه امام رضا (ع) ناحیه 4 طی کردم که حاصل اون پایه درسی نسبتا خوبی بود که با تحمل سختگیری های بی رحمانه ی اساتیدم که اونم به نفع خدمون بود برام حاصل شد و رفقای خوبی مثل محمد دهقانی ، مصطفی زرندی ، محمد معین گلچین و سبحان واقعی و 10 ها رفیق دیگه که اسمشونو فاکتور میگیرم.پس از آن جهت اخذ مدرک کارشناسی عمران وارد دانشگاه صنعتی بیرجند شدم. روز اول یه پسری رو دیدم که توی نمازخونه خوابگاه 3 ناراحت نشسته بود.خب بالاخره اولش که از خانواده دور بشی ، بعدم تصویر ذهنیت از دانشگاه ، دانشگاه فردوسی باشه ، اونوقت دانشگاه صنعتی بیرجند رو ببینی ، واقعا من که بهش حق میدم.خلاصه باهاش از اینکه الان از خانواده دوری و دستت بازتره و میتونی راحت تر فعالیت کنی و به کار های علمی بپردازی و ... گفتم.که بعدش امیر محمد شد یکی از رفقای خیلی صمیمی من.هنوزم که هنوزه الحمدلله باهاش در ارتباطم.واقعا آدم خوش قلب و باحالیه.دمش گرم نفسش مستدام باد .

بگذریم

از افتخارات علمی من تا پایان دوره کارشناسی می توان به

رتبه دوم کشوری جشنواره جوان خوارزمی

رتبه اوله مسابقات ایده های پول ساز دانشگاه صنعتی بیرجند

رتبه دوم مسابقات شتاب 1397 دانشگاه صنعتی بیرجند

فعالیت در بسیج دانشجویی

فعالیت در هیت محبان الرضا دانشگاه صنعتی بیرجند

یک دوره سرپرستی کانون کارآفرینی دانشگاه صنعتی بیرجند

و الحمدلله فعالیت های جانبی دیگر اشاره کرد

هم اکنون نیز در گرایش راه و ترابری در دانشگاه صنعتی شاهرود مشغول به تحصیلم.

و از علایق ام نیز سخنی نمی گم. چون واقعا متغییر اند و هنوز به ثبات شخصیتی و خودشناسی کاملی دست نیافته ام.

با آرزوی توفیق روز افزون برای خودم و شما عزیزان

اللهم عجل لولیک الفرج