مسجد مان غصب شده
سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۲۶ ب.ظ
مازلو، روانشناس مشهور، نیازهای انسان را طبقه بندی و همانند هرم غذایی، هرم نیازهای انسان را معرفی نموده.
مازلو یکی از نیازهای اساسی انسان را بعد از امنیت و آب و غذا، نیاز به احساس تعلق بر شمرد. من، ما همگی به مسجد محله مان احساس تعلق داریم. مسجد خانه دوم ماست. هر روز حداقل دو مرتبه به مسجد میرویم و با اهالی مسجد که همانند خانواده ما هستند دیدار میکنیم.
خوب ترین ویژگی مسجد این است که خانه خداست. خداست که به ما توان جسمی و روحی میدهد و هر روز سه مرتبه ما را با صدای اذان به مسجد دعوت میکند.
مسجد محله ما یک زمانی بسیار خلوت بود. البته روزهایی که نذر بود و غذا میدادند شلوغ میشد. اما در حالت کلی 4 یا 5 نفر از بزرگان به مسجد میآمدند.
زمانه گذشت تا شرایط کم کم به نحوی شد که جوانان و نوجوانان به مسجد میآمدند. خیلی خوش میگذشت. هر شب به عشق دورهمی مان با افرادی که مانند خانواده ما بودند در محلی که مانند خانه مان بود به مسجد میرفتیم.
تا آنکه نمیدانم چه شد. چه اتفاقی برای خانه ی خدا افتاد؟!
خانه خدا صاحبی پیدا کرد که تابحال او را ندیده بودم. او به ما و دورهمی های بعد از نمازمان احساس تعلق نداشت. بعد از آمدنش اجازه نمیداد بعد از نماز بمانیم و باهم لحظات مفرح و شادی داشته باشیم، نمیگذاشت بمانیم و دورهمی قرآن بخوانیم. چون خیلی از شب ها حلقه میزدیم و هر نفر یک آیه از قرآن را میخواندیم. به همین بهانه روانخوانی مان هم تقویت میشد. نور قلب مان هم فزونی مییافت.
کم کم بسیاری از دوستانم دیگر به مسجد نیامدند.
امشب بعد از نماز برای دعای توسل فقط دو نفر ماندند.
آری مسجد خانه خدا بود. ما به خانه خدا احساس تعلق داشتیم نه به خانه ی کسی که به دوستانم چون نوجوان اند میگوید موش! و وقتی گفتم اجازه بده بیشتر اینجا بمانیم گفت مدرسه موش ها باز کردی؟ من وقت ندارم بیشتر درب مسجد رو باز نگه دارم.
(قبل ایشون کلید دست خودمون بود و تا هر وقت دلمون میخواست بودیم. اما چون دهه دوم محرم عزاداری کردیم اما با هیت امنا ای که کلا مسجد نمیان هماهنگ نکرده بودیم و بهشون خبر نداده بودیم، هیت امنا کلید رو از ما گرفت و به ما گفتند شما سر خود کار میکنید. انگار ما سر خود کار خطایی کرده بوده ایم. :/ در حالی که فقط برای امام حسین عزاداری کرده بودیم.)
۰۰/۰۶/۲۳