تجربه مهم در کار و سربازی
یک آیه داریم که میگه شاید گمان کنید چیزی براتون خوبه اما بد باشه...
یک خاطره واقعی دارم براش
یک بخشی داریم در یکی از کارگاه ها، با رشته دانشگاهی من خیلی متناسبه و دلم میخواست برم اونجا. اما نشد. بعد از مدتی هم سرپرست اونجا رو دیدم و دیدم چقدر خوش اخلاقه و گفتم شاید یه زمانی برم اونجا. اما امروز یکی اومده بود که از کار در اونجا انصراف بده. طرف سرباز نیستا! شاغل بوده اونجا. میگفت اونجا هواش خیلی آلوده است و میخوام انصراف بدم.
بعد میگفت قبلا یه جای دیگه هم بوده که از بس هوا اونجا آلوده بوده و مشکلات مختلفی بوده، به یک بیماری خاصی مبتلا شده. حالا کجا؟ 😅 همونجایی که جدیدا یکی از مهندس ها گفته بود اونجا خیلی خوبه و کلی ازش تعریف کرده بود... 😅
یه چیز خیلی جالب تر هم بگم؟
من الان پیش یکی از مهندس ها کار میکنم که هرچی الان ازش میبینم خیلی معکوس اون چیزهایی اند که قبلا درباره اش گفته بودند.
خلاصه فهمیدم فقط باید از خدا بخوام هوامو داشته باشه و هرجا هستم شکر کنم و سعی کنم درست رفتار کنم. درست رفتار کردن بمنظور مظلوم بودن نیستا! اینکه گردنت کج باشه و بله قربان گو باشی نه ها! سعی کن خدا رو در رفتار و کارهات در نظر بگیری. و کار درست رو بکنی و حرف درست رو بدون ترس بزنی!
و کلا هم به حرف دیگران گوش نکن.
تصور کن همه میخوان فریب ات بدهند. خودت صبر داشته باش و بررسی کن و بعد تصمیم بگیر. اما مهمترین چیز اینه که فقط از خدا کمک بخواه. فقط خدا