تولد در محل کار
صدای همکارا میومد...
تابلو بود الان میان توی اتاقمون و صدا میکنند بریم توی سالن و مراسم تولد داریم. تازه صبح خود راننده مون لو داد که رفته با یکی از سربازها و کیک خریده. خب با خودم گفتم اگه امروز دارند تولد میگیرند، امروز هم که تولد منه، چقدر احتمال داره این برنامه تولد برای من نباشه؟ و جوابم این بود که هیچی! صد درصد تولد من رو میخوان بگیرند. آخه امروز تولد کیه غیر از من؟!
جزئیاتی از ماجرا رو تعریف نمیکنم چون واقعا خودمم خنده ام میگیره و نمیخوام بهش فکر کنم.
یهو انتظار به سر رسید. درب اتاق باز شد.
توی اتاقمون 4 نفریم. دو تا از هم اتاقی هام رو صدا زدند.
جا خوردم.
گفتم شاید میخوان اول اونها برن بعد من رو بگن.
اما خب اگه اینطوره چرا اون همکار سوم مون رو نگفتند؟!
دیگه قدری گذشت و نا امید و هیجان زده خودم رفتم ببینم چی شده؟!
دیدم دست اون دو تا همکارم کیک تولده
بله
تولد برای اونها بود
یکیشون 15 ام و یکی 25 ام شهریور بوده تولد شون و من 26 ام هستم و امروز 26 ام بود.
اون پانزدهمیه چون توی ماه صفر بود تولدشون، براشون تولد نگرفته بودند تا امروز که اول ماه ربیعه.
جالب بود.
خیلی جالب بود.
البته واقعا ناراحت نیستم.
توی کل دنیا فقط یک نفره که برام مهمه یادش باشه. اونم همسرمه. 😅 اونم الان که خوب فکر میکنم چون سیمکارت ایرانسل من روی گوشیشه تا جواب مشتری هامون رو بده و از طرفی قاعدتا ایرانسل تولدم رو تبریک گفته، پس بعیده فراموش کرده باشه.
بریم خونه تا ببینیم آیا اون یک نفر تبریک میگه یا نه.!؟