مهندس سید ابوالفضل سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک، مطلبی بباموزیم

مهندس سید ابوالفضل سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک، مطلبی بباموزیم

مهندس سید ابوالفضل سجادی

درست میشه ، خیالت راحت
تا خدا هست ، زندگی باید کرد ...

بصیرت به علت خواستن هام

جمعه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ

دلم می‌خواد وارد کار عمرانی بشم

دلم می‌خواد ماشین بخرم

دلم می‌خواد یه خونه مستقل داشته باشم

 

اینا حرفاییه که جدیداً اومده سر زبونم

 

دیروز داشتم با خودم فکر می‌کردم که خدایا باید کار عسلم رو کلاً جمع کنم

 « « راستی ازتون دعوت می‌کنم از پیج اینستاگرام من دیدن کنین به آدرس @shast_dareh توی پیجم از کندوهامون و زندگی یک کندودار مطلب میزارم و اونجا می‌تونین عسل خودمون رو سفارش بدین و با ارسال رایگان به سراسر کشور خریداری کنید» » 

بعد یه فکری بردارم که بتونم ماشین بخرم خونه بخرم و خیلی چیزای دیگه

یهو نمی‌دونم چی شد لابلای فکرهای توی ذهنم یاد گذشته ام افتادم

جالب بود برام! 

من همیشه دلم می‌خواست شغلی داشته باشم که با افرادی مشغول به کار باشم که آنها را دوست دارم و دوستم دارند، ترجیح می‌دادم همکارهای من خانواده من باشند نه افراد غریبه. 

خوب الان کار عسل فروشیمون دقیقاً همینه یعنی پدرم تولید کننده عسلند و من و همسرم فروشنده عسل. به علاوه اینکه رضایت مشتری‌هامون خیلی بهم انرژی مثبت میده و کلاً کاریه که توی اون هم خودمون سالمیم چون بالاخره وقتی داری عسل خوب تولید می‌کنی و می‌فروشی خودت هم کنارش مصرف می‌کنی، هم مشتری‌هامون باعث سلامتیشون میشیم و حس خوب و دعاهاشون رو می‌بینم و خودشون بهم میگن.

بعدش به ناشکری الان انداختم که آقا من کار عسل رو نمی‌خوام و می‌خوام مهندس عمران بشم 😐

 

برای ماشین

خوب بالاخره هر چیزی توی دنیا یه خوبی‌هایی داره یه بدی‌هایی داره. الان که خوب فکر می‌کنم من همیشه ته ذهنم این بود که اگر داخل شهر باشم ترجیحم به اینه که از اسنپ و اتوبوس استفاده کنم. گرچه خودرو داشتن یک آزادی عمل خاصی به آدم میده اما ترجیح می‌دادم آرامش بیشتری داشته باشم.

ترجیح می‌دادم موقع رانندگی کنارم کسی بوق نزنه از کنارم ویراژ نرن و دنگ و فنگ رفتن به مکانیکی و تعویض روغن و تصادف و سرقت و جای پارک و قیمت قطعات خودرو و اینجور چیزا رو نداشته باشم. 

آرامشم رو ترجیح می‌دادم به فواید ماشین داشتن! 

خب الانم الحمدلله انقدر پول دارم که هرجا بخوام برم با اسنپ برم، وقتی که سفر می‌خوام برم بتونم حتی یه کوپ دربست بگیرم، و جالبیش اینه که فقط یک خط اتوبوس به شماره ۸۳۱ مسیرش از خانه پدر خانمم تا حرم امام رضا علیه السلام تا محل خدمت سربازیم تا خونه هر دوتا پدربزرگم و حتی خونه یکی از عمووهام میره! اصلاً به طرز عجیبی انگار از قبل یکی همه این مسیر رو برای من چیده تا من راحت باشم بتونم راحت با یک خط اتوبوس هرجا که دلم می‌خواد برم! همه ی اون محل‌هایی که ممکنه بخوام برم!! تازه پارک ملت هم هم میره. چندبار هم از ایستگاه های مترو رد میشه یعنی باز به کلی محل دیگه هم دسترسی دارم. از جمله کوهسنگی، پارک وکیل آباد و........

اما بازم وقتی به این نگاه می‌کنم که دیگران ماشین دارند، وقتی به جای اینکه اسنپ بگیرم با ماشین دیگران جایی میرم، وقتی حس می‌کنم همسرم دوست داره که ماشین داشته باشیم. خب من که عملا شرایط همون چیزیه که دلم میخواسته، به ناشکری و خواستن چیزی که نمیخواستم رو میارم!

به نظرم علت اصلیش اینه که شاید از قبل با خودم گفته بودم که خب ماشین داشتن چه بدی‌هایی داره و ماشین نداشتن و از حمل و نقل عمومی استفاده کردن چه خوبی‌هایی داره، اما توجه نداشتم که ماشین داشتن چه خوبی‌هایی داره و همیشه استفاده کردن از حمل و نقل عمومی چه بدی‌هایی داره.

اما به هر حال حتی الانم وقتی فکر می‌کنم شاید انتخابم همین باشه که الان شرایط به وجود آورده! ولی به هر حال آدم اذیته چون همه خوبی‌ها توی یک چیز نیست هر چیزی یه خوبی‌هایی داره که بهت آرامش، لذت و اون چیزی که می‌خوای رو میده و بدی‌هایی داره که اذیتت می‌کنه و هیچ انتخابی وجود نداره که بدی‌هایی که اذیتت کنه رو نداشته باشه پس تو هیچ وقت راضی راضی راضی نخواهی بود.

حتی جالب من همیشه با خودم دعا می‌کردم یک خونه‌ای داشته باشیم که مثل خونه‌های قدیمی یک حیاط داشته باشه و یک حجره مال ما باشه یک حجره مال پدر مادرم یک حجره مال پدر و مادر خانمم و بقیه اقوام! دلم می‌خواست با اقوام کنار هم زندگی کنیم تا هم با همدیگه زیاد باشیم هم بتونم به پدر مادرا خدمت کنم و خیلی خوبی‌های دیگه.

شاید الان شرایطم صد در صد اونجوری نشده باشه ولی تقریبا مشابه دعاهامه. 

اما باز الان دلم یک خونه مستقل رو میخواد. همین الان دارم فکر میکنم که علتش اینه که همین شرایط هم خوبی های زیادی داره و یه سری بدی هایی که باعث اذیت شدن آدم میشن. ولی خدایی الان که این ها رو فهمیدم دیگه میدونم که حتی یک زندگی و خونه ی مستقل هم بدی هایی خواهد داشت! و بنظرم آدم وقتی بدونه که شرایطی که دنبالشه هم بدی هایی داره، شکرگزار شرایط فعلی اش میشه. 

چون بهرحال قراره اذیت های ریزی بشیم. ولی ترجیح میدم حداقل شرایط کلی، چیزی باشه که انتخاب و خواسته خودم باشه. اینجوری بهتره.

و الحمدلله رب العالمین بابت شرایطم از نظر کار، ماشین، مسکن.

خدایا تو عاشقمی

این رو مطمئنم

چون با ناشکری هام، نعمت هایی که میخواستم از ته دلم رو ازم نگرفتی و من رو به چیزایی که زبانی گفتم میخوام، دچار نکردی.

مرسی خدای باجنبه ی من

خیلی دوستت دارم

و شکرگزارتم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۳۱
ابوالفضل سجادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">