دیشب با یک گل بهار شد
بهتره بگم با یک نفر ،اتاق تاریک شد !!!
ما چند نفریم که این ایام ، که روز های امتحاناتمونه رو روز ها اکثرا درس میخونیم و شب ها که خسته ایم باهم توی خوابگاه call of duty و counter و pes2017 و بازی های دیگه می کردیم .
الان ساعت 4 و ربع عصر شنبه 19 خرداد است و من در سالن مطالعه خوابگاه ولایت دارم درس میخونم. گرم درس بودم و در بحش مکاشفت مستغرق ! که یهو یه ترمک :/ یکی از دوستای دوستام که با هم سلام و علیکی داشتیم و خب یه چندبار
بهتون یه کتاب معرفی میکنم. چون واقعا دوستتون دارم. حتما بخونیدش. خصوصا دانشجو ها بخونند.
متن اش دلنشین و عالیه. من که وقتی تمومش کردم بلند بلند گفتم ، کاش تموم نمیشد! کاش سری دوم داشت! خیلی خوب بود.
انگار با آدم هاش قشنگ زندگی می کنی و عشق میورزی بهشون. یا از رفتاراشون تعجب میکنی ، یا حس نفرت و ... واقعا همش رو تجربه می کنی.
کوتاهه تقریبا کتابش! من که یه هفته ای تمومش کردم.
کتاب (خاطرات سفیر ) از خانم نیلوفر شادمهری هست.
واقعا بخونید و به هم هدیه اش بدهید.
و در امالى شیخ به سند خود از مسعدة بن زیاد روایت شده که گفت:
از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که در پاسخ کسى که معناى جمله «فلله الحجة البالغة» را پرسید، فرمود: خداى تعالى روز قیامت به یک یک بندگان خود مى فرماید: بنده من! بگو ببینم در دنیا عالم بودى یا جاهل؟ اگر بگوید عالم بودم مى پرسد پس چرا به علم خود عمل نکردى، و اگر بگوید جاهل بودم مى فرماید چرا علم نیاموختى تا بدان عمل کنى؟ با همین حجت او را مجاب مى کند و حجت بالغه این است.
«تفسیر المیزان علامه طباطبایی»
برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir