مهندس سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک و امیدوار مطلبی بخوانیم

مهندس سجادی

از یک موجود فناناپذیر، نادان، شکاک و امیدوار مطلبی بخوانیم

درست میشه؟ خیالت راحت!
تا خدا هست ، زندگی باید کرد ...

۲۵مهر

چطور مادران و پدران 

فرزندان خود را در مدارسی ثبت نام می‌کنند که نمی‌دانند قرار است چه کسی با چه اهدافی و به چه روش هایی فرزندشان را تعلیم دهد؟ 

پدران و مادرانی که فقط بچه دار شده اند از ترس حرف دیگران و القای دیگران که باید بچه دار بشوی، از حرف پدربزرگ هایی که دلشان می‌خواهد نوه شان را ببینند، معلوم است که فقط بچه را به دنیا می آورند، رنج و زحمت فراوان می‌کشند اما فقط او را بزرگ می‌کنند! اما کسی که با هدف، بچه دار بشود و این هدف را به فرزندش نیز بگوید و او را در راه رسیدن به آن هدف تربیت و راهنمایی کند، به نظر من باتوجه به دانش کنونی ام، فرد بهتری است! 

خیلی مضحک است که بگوییم هر انسانی استعدادی دارد و نباید به فرزندمان بگوییم چه مسیری را برود! بعد همان افرادی که این جمله را می‌گویند، فرزندان مان را بر اساس نمره درس ریاضی و فیزیک و شیمی و فارسی و... استعدادیابی می‌کنند! و به او اجبار می‌کنند که چه درسی بخواند! به او می‌گویند رتبه کافی برای رشته ریاضی فیزیک را نداری! یا برای رشته تجربی یا... 

درحالی که اگر از اول ما می‌دانستیم هدف فرزندمان چه باید باشد، از شغل خانواده دوستانش تا کلاس های اوقات فراغت او تا هر چیزی را مطابق برنامه و نقشه پیش می‌بردیم! 

ابوالفضل سجادی
۲۵مهر

حس خیلی بدیه اینکه حس کنی عقب موندی و دیگه تموم شد... دیگه بقیه رسیدن و تو نمیرسی...

الان همون حس رو دارم! 

من توی زندگیم خیلی از این شاخه به اون شاخه رفتم! 

وقتی خودمو با یک دانش آموز کلاس یازدهم مقایسه میکنم! وقتی میبینم توی یک شاخه مونده و متخصص شده، حس عقب موندن دارم! 

اصلا مقایسه چیز خیلی یدیه 

وقتی حس کنی عقب موندی دیگه جلو نمیری! 

من هم حس میکنم عقب موندم هم حس میکنم خیلی سطحی بودم و هستم! توی یک چیز تا تهش نرفتم! 

توی عسل 

فقط بلدم عسل کندوهای بابا رو بفروشم! نمیتونم کندوداری کنم! 

توی مهندسی، از هر جایی یه چیزی بلدم و توی هیچ نرم افزاری بطور خاص و کامل متخصص نشدم! و فقط یک مدرک فوق لیسانس دارم. 

توی معلمی فیزیک! من بنظرم هم استعداد دارم هم به شدت علاقه دارم هم بعنوان دبیر فیزیک استخدام شدم! اما عمیق واردش نشدم هنوز. 

توی هر کاری که باشی بهت میگن اوضاع خرابه. 

راست میگن! 

آخه واقعا ده درصد درآمد هر حوزه ای قراره بین نود درصد افرادی که در اون حوزه فعال اند تقسیم بشه

اون نود درصد عملا چیزی گیرشون نمیاد! 

ولی اگر با اون ده درصد صحبت کنی، نظر دیگه ای دارند! 

بنظرم بهتره کار عسل رو در همین سطحی که هست نگه دارم 

کار مهندسی رو هم در همین سطح خودش نگه دارم. 

بچسبم به شناخته شده ترین معلم فیزیک شدن... 

اما خب میدونم داخلش مافیا هست! 

گروه های آموزشی مختلف، واقعا یه پا، مافیا اند... 

مافیا یعنی انحصار!؟

اما واقعا فکرم غلطه... 

اونی که تصمیم میگیره چه کسی بهش درس بده، اون دانش آموز و والدینش هستند! 

شاید بعضی گروه های آموزشی خیلی اسم در کرده باشند... اما مدام ابزارها بروز میشن و اگر از جدید ترین ابزار ها استفاده کنی، بزودی تو هم شناخته میشی! 

ابوالفضل سجادی
۱۳شهریور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ابوالفضل سجادی
۰۱شهریور

اینستاگرام 

همون بورس، ارز دیجیتال، ایردراپ (بازی همستر و امثالش)، زعفران کاری و پرورش قارچ و زالو و.... است!

من در بیست و هشت سال زندگیم اینها رو به خوبی یادمه

که مثلا حدود سال 1390 همه می‌گفتند آی تولید قارچ خیلی خوب و راحته و پر سوده و... و من یادمه یک بنده خدایی کلی هزینه کرده بود و کارگاه تولید قارچ زده بود، همون مجموعه ای که بهش یاد داده بودند، بهش وعده هم داده بودند که کل محصولش رو می‌خرند اما اینکار رو نکرده بودند و کنار خیابون خودش بساط می‌کرد. می‌گفت دو روز بگذره قارچ هام سیاه میشن! و عملا روی عمر و کل سرمایه اش ریسک کرده بود.

عزیزان من از سال 1395 توی شبکه های اجتماعی عسل کندوهای بابام رو میفروشم

به نظرم اکثر مشتری هام در اینستاگرام و... افرادی بودند که من رو می‌شناختند! یا بهشون معرفی شده بودم!

اینستاگرام بستر خوبیه، به راحتی میشه به بقیه معرفی بشید، میشه نمونه کار نشون داد و... 

اما اینکه فکر کنیم یک پیج میزنیم و پول دار میشم، کاملا نشدنیه!

مسیر شغل دار شدن یک مسیر دیگه است که اگر بپرسید، تجربه خودمو بهتون میگم

ابوالفضل سجادی
۲۵مرداد

دیشب یکی از اقوام که توی بیمارستان کار میکنه میگفت فلان دکتر رفته بوده یک دوره درمانی خاص رو خارج یاد گرفته بوده. حالا همه بیمارهاش رو میخواست از همون روش درمان کنه! بالاخره باید روی افراد مختلفی آزمایش می‌کرد تا قشنگ یاد بگیره که اون روش آیا واقعا جواب میده یا نه؟! درحالی که خیلی از اون بیمارها با روش های ساده تر و ارزان تر هم قابلیت درمان داشتند. 

من مشکلی با اون دکتر ندارم

این سبک رفتاری رو خیلی ها دارند. از کودکی که داره آزمایش میکنه که چجوری با جیغ و داد یا با روش های مختلف به خواسته اش برسه تا افرادی که معجون های مختلف درست می‌کنند و بی هیچ پشتوانه علمی و آزمایش بالینی میگن این برای فلان بیماری خوبه تا... 

کلا سعی کنیم کمتر موش آزمایشگاهی مردم بشیم. و تا مطمئن نشدیم طرف مقابل مون میدونه دقیقا داره چیکار میکنه، بهش حق عمل ندیم

ابوالفضل سجادی
۲۵مرداد

دیروز یکی از اقوام تماس گرفت

گفت فلان وسیله که بهت دادم رو ازش استفاده کردی؟ کجا گذاشتیش؟ 

قابل توجه هست که اون وسیله رو شاید شش ماه پیش برای دو ساعت ازش قرض گرفته بودم. البته که زنگ نزده بود که بگه گم کردی یا مواخذه بخواد بکنه. اما در کل بنظرم تا حد ممکن از هیچ وسیله ای از دیگران استفاده نکنیم بهتره

ابوالفضل سجادی
۲۰مرداد

یکی از اقوام مون دختر بچه سه ساله اش اینجوریه که مثلا رفتند خونه مامان بزرگش بعد یهو میگه من دلم میخواد لباس زردم رو بپوشم، تِل خاکستری ام رو میخوام! باید بروند و از خونشون بیارند براش! 

بسیار لج باز و لوس عمل میکنه. 

یک فرضیه دارم که از دیدن این اتفاقات به ذهنم اومد

اونم اینه که انتخاب یک وسیله است! مثل چاقو! 

شما تا بچه تون به توانایی ذهنی خوب نرسیده باشه، بدون آموزش، بهش چاقو نمیدید. برای انتخاب و اختیار هم همینطور عمل کنید! بچه میگه غذا رو دوست ندارم، بگید باید بخوری! میگه فلان چیز رو میخوام، بگید باید همون کاری که ما میگیم رو بکنی! البته که اگر سر مسائل کوچیک و ریز حتی بهش قدرت انتخاب بدید بعدا خودش رو مجهز به قدرت انتخاب فرض میکنه و با گریه و انواع ادا بازی ها میخواد از اختیارش استفاده کنه.

خلاصه وقتی که عاقل شد، بعد از آموزش! که مثلا نباید باعث رنج دیگران بشی، باید کارهات رو خودت انجام بدی، باید اولویت ها و ضرورت ها رو تشخیص بدی، بعدش بهش حق انتخاب بدید! 

انتخاب ابزاره و دست بچه نادان بدید خودتون اذیت میشید

ابوالفضل سجادی
۰۹مرداد

بدون وام

بدون کمک بقیه

بدون هرچیزی 

میشه خوشبخت شد، ازدواج کرد، خانه دار و ماشین دار شد و... 

فقط کافیه خدا بخواد 

قدرت خدا زیاده 

گول حرف مردم رو نخور

ابوالفضل سجادی
۰۹مرداد

هر چیزی حدی داره و اون حد تعادلش با عبادت و گناه نکردن کاملا سازگاره

واقعا هر چیزی حتی لذت بخش، مثل خوردن یک غذای لذیذ، اگر بیش از حد بخوری دل ات رو میزنه، اذیت و آزاری که میبینی ازش بیشتر از لذتشه

کسی که با گناه و مال حرام بخواد پولشو زیاد کنه، بخواد بتونه یک غذای خوشمزه بخره و زیاد بخوره، بخواد یک کسب و کار راه بندازه و درآمد کسب کنه

خودشو نابود میکنه! 

لذتشو نابود میکنه! 

ان شاء الله که درست برداشت کرده باشید منظورمو

ولی واقعا هیچ چیزی زیادش خوب نیست! 

حتی خدا به آتش در واقعه ی سر شدن آتش فرعون بر حضرت موسی، گفت ای آتش سرد و مایه سلامت شو! یعنی باز اینقدر سرد نشی که اذیت بشه ابراهیم! به حالت سلامت و عافیت برس!  

ابوالفضل سجادی
۰۴مرداد

خیلیا میگن توی سربازی بهت هرچی گفتند بگو بلد نیستم! تا کار کمتری بهت واگذار کنند. من اما سبک و سیاق خودمو داشتم و از اون راضی ام. هرچند بار روانی زیادی روی من اومد اما الان که ماه هاست ازش گذشته، راضی ام از گذشته ام. 

توی سربازی، هرکس کار بهم میگفت میگفتم چشم. 

می‌گفتند فلان چیز رو میتونی انجام بدی؟ یا میگفتم بلدم، یا میگفتم سرچ میکنم، میپرسم، یاد میگیرم و انجام‌ میدم. 

جالبه که مرخصی تشویقی مال اون سربازهایی بود که از زیر کار در رو بودن!

من باید زود میرفتم، گاهی خیلی بعدتر از همه کارکنان، کارم تموم میشد!

خیلی بهم فشار می‌آوردند. از اونطرف بهم تیکه می انداختند! به فکر ناقص شون میخواستن من رو تحریک کنند تا بیشتر و بیشتر، کارها رو بهتر و بهتر تحویل بدم.

 

خلاصه که روی مخ رفتن ها و درگیری ها مال من بود!

تشویقی و گپ زدن و استراحت، مال اونی که واقعا از زیر کار در رو بود.

 

دمش گرم، یکبار فقط یکی از مدیرها بهم گفت، گفت هرچی بیشتر کار کنی، بیشتر بهت کار میدن! نه تشویقی!!!

 

آخرش هم من رو استخدام نکردند 😁😂

 

حدود چهار ماه به شدت دنبال کار بودم

 

از ماهی دو میلیون تومان! تا هشت میلیون تومان بهم پیشنهاد کاری شد ولی از صبح تا شب هر روزم رو می‌گرفت. اما خب من متاهلم و اصلا نمیتونستم قبول کنم.

 

الحمدلله مدتیه خدا جور کرد توی یک شرکت مشغول شدم. اینجا هم همون روحیه ام رو دارم. تا میتونم کار میکنم، سعی میکنم کاری بهم می‌سپارند خوب انجام بدم، سعی میکنم کار ها رو به انتها برسونم، سعی میکنم مدام سرچ کنم و از تکنیک ها و خلاقیت ها استفاده مفید ببرم و...

 

شاید باز هم همون باشه که زحمت هام دیده نشه

 

اما خدا میبینه

 

افرادی که توی این شرکت اند که اون زحمت های من در خدمت سربازی رو ندیدند! اینها صرفا اتفاقات متوالی ای پیش اومد و همکار شون شدم! تازه شاید خیلی هم اوایل مایل نبودند! اما خود خدا دید و خود خدا خواهد دید.

 

کشور وضعش خرابه، اقتصاد خرابه، آدم خوب کم ارزش شده در جامعه، یا هرچی. من انتخاب کردم کاری رو بکنم که درسته. شما هم پیشنهاد میکنم دنبال مرخصی تشویقی نباشید. دنبال ایجاد عادت در خودتون باشید. جوری که بعد از دو سال خدمت سربازی، بگید دو تا عادت مثبت در خودم ایجاد کردم!

 

پیشنهاد من

۱. کار رو به انتها رسوندن و ناقص واگذار یا رها نکردن

۲. پشتکار داشتن و لذت بردن از انجام کار

هستش

ابوالفضل سجادی